:.:. صالح خواجه دلویی .:.:

Market & Business Development Consultant

:.:. صالح خواجه دلویی .:.:

Market & Business Development Consultant

:.:. صالح خواجه دلویی .:.:

اگر بتوانید افرادی را استخدام کنید که شور و شوق‌شان با کارشان تقسیم شده باشد، کلا نیازی به نظارت نخواهید داشت.
آنها بهتر از هرکسی خود را مدیریت خواهند کرد...
- Stephen Covey -

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفاوت» ثبت شده است

اصطلاح منتورینگ، ریشه در ادیسه هومر دارد. در ادیسه، شخصیت منتور، به تلماک توصیه و از او حمایت می کند و به او سفارش هایی می کند. تلماک، پسر ادیسیوس آماده می شود تا مسئولیت هایی را در غیاب پدر به عهده بگیرد. منتور همچنین به ادیسیوس توصیه هایی برای یافتن پدرش می کند. تلماک از او برای کمکش سپاسگزاری می کند: "جناب، از لطف شما سپاسگزارم؛ شما همانند پدری هستید که با فرزند خود صحبت می کند و من هیچ کلامی ازآنچه را گفتید، فراموش نخواهم کرد..." 
منتور یا استاد معمولاً از فردی که از او کمک می خواهد مسنتر و باتجربه تر است. استاد دانش و خرد خود را به دانشجو ارائه می دهد.  دانشجو چشم به استاد دارد و به دنبال راهنمایی ها و توصیه های استاد است.  
روابط منتورینگ هم می تواند رسمی و هم غیررسمی باشد. منتور در فضای کسب وکار، رابط های رسمی است که با فردیکه درزمینه کار خود متخصص است برقرار می شود. منتورینگ هم مانند مشاوره دارای مزیت کار با فردی است که مجموعه ای از تجربیات را با خود دارد.
 یک رابطه کوچینگی اما شراکتی است که در آن کوچ همراه و شانه به شانه مُراجع پیش می رود. کوچ از مُراجع در جهت استفاده از خرد و راهنمای درونی اش حمایت می کند.کوچینگ اغلب با مشاوره (Consulting )نیز اشتباه گرفته می شود. اگرچه تمایزهای ظریفی میان این حوزه ها وجود دارد.  
یک مشاور معمولاً در بخش خاصی دارای صالحیت است. مشاوران استخدام می شوند تا توصیه ها و راه حلهایی را ارائه دهند. یک مشاور با مُراجع خود کار می کند تا مشکل خاصی را حل کند یا برای مسئله خاصی پاسخی پیدا کند. زمانی که مشکل حل شد و پاسخ فراهم شود، مشاور عرصه را ترک می کند. مشاور معمو لاً درگیر بخش های خارج از تخصص خود نمی شود.

کوچینگ رویکردی کل نگر دارد. کوچ همراه با مُراجع به بررسی وضعیت می پردازد، نقشه حرکت را ایجاد می کند و در کنار او شانه به شانه می ماند تا مشکل او حل شود. الزامی وجود ندارد که کوچ حتماً در بیزینس مراجعه کننده تخصص داشته باشد. این مُراجع است که تخصص لازم را دارد. کوچ با همکاری مُراجع راه حلی را با استفاده از دانش و پاسخ های او ایجاد می کند. 
درحالی که بیشتر مردم و سازمان ها به دنبال افرادی می گردند که تجربیات یا تخصصی درزمینه کاری آنها داشته باشند،اما روش کوچینگ به گونه ای نیست که به این کار نیازی داشته باشد. بااین حال مشاوران، کسب وکارهای خود را در محدودهای به کار می گیرند که طی زمان دانشی پیرامون آن مسئله مشخص کسب کرده اند. از این افراد انتظار می رود که توصیه دهند و اطلاعات و روایت های مشابهی را از این مسئله در اختیار دیگران قرار دهند. کوچ ها اما پاسخی برای سؤالات ندارند و در این زمینه ادعایی هم نمی کنند. آنها سؤاالاتی دارند که به مُراجع اجازه می دهد تا خودشان پاسخ خود را بیابند و ارزش های خود را کشف کنند.

💠 خلاصه‌ای از کتاب «حاکمیت ذهن: تفکر سرنوشت‌ساز (بازآفرینی زندگی)»، نویسنده: آدام کو، مترجمین: سید حمید آتش‌پور و سایرین، انتشارات ابوعطا
✅ اگر کسی به لحاظ هوشی از شما بهتر به نظر می‌رسد یا اینکه در روابط اجتماعی‌اش بهتر از شما عمل می‌کند این به دلیل برخورداری او از امکانی فوق‌العاده‌تر نیست بلکه او صرفاً برنامه‌های بهتری نسبت به شما در ذهن می‌پروراند. همین برنامه‌ها یا الگوهای فکری هستند که به این افراد توانایی می‌دهند تا انگیزه‌ی بیشتر، تمرکز بالاتر، قدرت تجزیه و تحلیل بهتر یا روابط اجتماعی مؤثرتری داشته باشند. چناچه ذهن را با روشی بهینه اداره کنید، آنگاه ذهن شما توانایی ایجاد هر نوع الگوی فکری و رفتار مثبت و انرژی‌بخش را خواهد داشت و بر این اساس می‌تواند هر نتیجه‌ای که بخواهید به ارمغان بیاورد.