یکی از مشاهداتم درمورد دانشجویان خارجی، درمورد رویکرد استفاده از فرصت عمرشان بوده.
آن چه که دیدهام، استفاده از زمان به مثابه یک سرمایه برای افزایش سرمایه انسانیشان بودهاست. به نظرم، در انتخاب «رشته تحصیلی»، «دروس اختیاری»، «جلسات ارایه»، «ساعات صحبت حضوری با اساتید» و مانند آن، به سه سوال پاسخ میدهند:
اول، آیا انجام این فعالیت، حداقل یک بعد به ابعاد تواناییها اضافه میکند؟ به این ترتیب، مانند کشوری که راه توسعهاش از افزایش تنوع محصولات تولیدی میگذرد، تنوع محصول خود را افزایش میدهند (مدل پیچیدگی اقتصادی ریکاردو هازمن).
دوم، آیا در مقایسه با دیگر فعالیتهای ممکن، منفعت بیشتری دارند؟ به این ترتیب، مانند یک بنگاه که تحلیل هزینه و فایده میکند، براساس هزینه و سود نهایی (marginal cost/benefit) و هزینه اولیه (sunk cost) تصمیم گیری میکنند.
سوم، با شرکت در آن کلاس یا فعالیت، امکان آشنایی با چه افرادی مهیا میشود؟ به ترتیب، شبکه دوستان و روابط اجتماعی خود را تقویت میکنند.
یادگیری برای ما:
این شیوه تصمیمگیری درمورد تحصیل، تفاوتی چشمگیر با شیوهای که در ایران آموخته بودم، دارد. نگاه به تحصیل در این جا مانند فرصتی برای سرمایهگذاری بر سرمایه انسانی است.
درخواست:
- با خود فکر کنید که در حال حاضر چه سرمایه انسانیای دارید. سپس لیستی از مواردی که میتوانند به تقویت آن کمک کنند، تهیه کنید. برای انتخاب از میان لیست، ببینید که یادگیری کدام یک میتواند عامل «بزرگترین جهش در حوزه کسب تخصص» برایتان باشد*.