:.:. صالح خواجه دلویی .:.:

Market & Business Development Consultant

:.:. صالح خواجه دلویی .:.:

Market & Business Development Consultant

:.:. صالح خواجه دلویی .:.:

اگر بتوانید افرادی را استخدام کنید که شور و شوق‌شان با کارشان تقسیم شده باشد، کلا نیازی به نظارت نخواهید داشت.
آنها بهتر از هرکسی خود را مدیریت خواهند کرد...
- Stephen Covey -

✅ در شرایط فعلی که دیگر امیدی به درآمدهای نفتی نیست، حداقل در کوتاه‌مدت تنها چاره ریاضت اقتصادی است و اولین کاری که دولت باید انجام دهد این است که ریاضت را از بودجه‌هایی شروع کند که کارکرد اقتصادی و اجتماعی ندارند. در حال حاضر در ساختار بودجه کشور، ده‌ها موسسه و نهاد فرهنگی و تبلیغی با بودجه‌ای بزرگ‌تر از بودجه وزارت ارشاد وجود دارد. امروز دیگر واقعاً وقت آن است که بودجه چنین دستگاه‌هایی قطع شود و ریاضت از همین‌جا شروع شود. البته این موسسه‌ها نهادهای ذی‌نفوذی هستند که به در اختیار داشتن بدون حساب و کتاب منابع عادت کرده‌اند، اما الان دیگر وقت آن است که در این رویه تجدیدنظر شود.

✅ یکی از دستگاه‌هایی که بودجه عظیمی از دولت دریافت می‌کند صداوسیماست. صداوسیما در حالی از دولت بودجه کلان می‌گیرد که خودش درآمد بالایی از محل آگهی‌ها دارد و علاوه بر این با پرداخت نکردن حق پخش مسابقات فوتبال، باشگاه‌ها را هم به بودجه دولت وابسته می‌کند. در شرایط ریاضتی تکلیف چنین نهادهایی باید یک‌بار برای همیشه روشن شود. 

✅ علاوه بر نهادهای فرهنگی و تبلیغی، در حوزه‌های دیگر نیز ده‌ها نهاد موازی وجود دارد که ضرورت ایجاد بسیاری از آنها مشخص نیست؛ نهادهایی که اغلب بر مبنای روابط صاحبان قدرت ایجاد شده‌اند و از بودجه‌های کلان استفاده می‌کنند. چرا باید به اینها بودجه بدهند؟ ریاضت باید از همین‌جا شروع شود.

✅ در حال حاضر سازمان‌هایی داریم که مانع کار تولیدی مردم می‌شوند. بدیهی است که باید این سازمان‌ها را معلق و تعطیل کنیم تا مردم بتوانند کالا و خدمات تولید کنند و اشتغال و ارزش افزوده ایجاد کنند. امروز در شرایطی که دولت در تنگنا قرار گرفته، باید با کنار گذشتن نهادهایی که سد راه بخش خصوصی می‌شوند راه را باز کند تا بخش خصوصی بتواند حداقل از امکانات بالقوه خودش استفاده کند. برای عبور از این دوره بحرانی باید دست به عمل بزنیم؛ حرف دیگر فایده‌ای ندارد.

✅ دولت متاسفانه بی‌عمل است. البته دولت فقط به معنای قوه مجریه نیست؛ قوه مقننه، قوه قضائیه و نهادهای دیگر نیز باید برای حل مسائل با یکدیگر همکاری کنند، ولی دولت به معنای قوه مجریه از امکانات استفاده نکرده است. قیمت‌گذاری سازمان حمایت و تعزیرات در اختیار دولت است نه نهادی دیگر، چرا دولت جلو مزاحمت این دستگاه‌ها برای تولید را نمی‌گیرد؟ اولین وظیفه دولت تلاش برای بالا بردن سطح تولید است. چرا چنین تلاشی صورت نمی‌گیرد؟ مشخص نیست که این بی‌عملی ناشی از چیست؟ نمی‌گویم دولت کارمندانی را که در این دستگاه‌های سرکوبگر اقتصاد کار می‌کنند بیکار کند، اما بهتر است حقوق این کارکنان پرداخت شود، اما به آنها گفته شود لطفاً کار نکنید و بروید در خانه بنشینید تا حداقل جلو دست وپای مردم را نگیرید و مانع کار اقتصادی‌شان نشوید. 

✅ همه با درآمدهای نفتی قبلی به نوعی تعادل رسیده‌اند، امروز که این درآمدها نیست باید تعادل تازه‌ای شکل بگیرد، اما دولت حاضر نیست هزینه این تغییرات را بپردازد چون این تغییرات اگر به معنای کاهش بودجه سازمان‌ها و نهادها باشد، هزینه سیاسی‌ای به دنبال دارد که دولت حاضر به پرداخت آن نیست. همان‌طور که قیمت بنزین از سال ۱۳۹۲ تا هفته آخر آبان ماه فقط یک‌بار افزایش یافت. اقتصاددانان از همان ابتدا بارها گفتند که قیمت باید هر سال اصلاح شود تا یکدفعه به مردم و اقتصاد شوک وارد نشود. اما متاسفانه سیاستگذاران توجه نکردند. در نهایت دیدیم که با قیمت بنزین چه معضلی درست کردند. هر کاری باید به وقت و البته با منطق اقتصادی و اجتماعی و سیاسی درست انجام شود؛ نباید مشکلات را به آینده پرتاب کرد.

✅ متاسفانه از سال ۱۳۹۲ دولت برای راضی نگه داشتن همه، تمام مشکلات را به آینده پرتاب کرده است و وضعیتی که امروز می‌بینیم نتیجه این به آینده موکول کردن تصمیمات سخت است. الان دیگر کارد به استخوان رسیده و دیگر چیزی در اختیار دولت نیست که وضعیت تعادل قبلی اقتصاد کشور را با آن ادامه دهیم. الان باید فکر دیگری کرد و آن فکر دیگر ریاضت است و اصلاح نظام یارانه‌ای. نظام یارانه‌ای ما هنوز اشکال دارد. 

✅ هنوز دولت دارد به ثروتمندان یارانه می‌دهد و مدام می‌گویند الان زمان مناسبی نیست. این نشان می‌دهد که تصمیم‌گیری‌های دولت بر مبنای بینش سیاسی و اقتصادی درستی انجام نشده‌اند که مدام مشکلات را به آینده موکول کرده‌اند. آینده هم بالاخره یک روز می‌رسد. همان‌طور که نتیجه این رویه را در مورد بنزین دیدیم. باید داستان را تمام کرد.

✅ دولت‌ها از ۵۰ سال قبل تاکنون عادت کرده‌اند منطق اقتصادی و توصیه‌های اقتصاددانان را جدی نگیرند. هربار هم هزینه آن را داده‌اند. این‌بار هم این اتفاق افتاد. با این حال تکرار می‌کنم که اگر دولت سیاست‌های ریاضتی را در پیش نگیرد و هزینه‌های سیاسی خود را در داخل طبقه سیاسی حاکم نپردازد، باید در آینده این هزینه‌ها را به بهای بسیار گزافی پرداخت کند. این بهای گزاف تورم شدیدی است که به مردم تحمیل خواهد شد. در دو سه سال اخیر هم آنچه مردم را آزار داده مشکل تورم بوده است. تورم نیز ناشی از سیاست‌های پولی غلط و کسری بودجه وسیعی است که دولت‌ها داشته‌اند.

✅ موضوع اعتراض مردم کاهش قدرت خرید و افزایش فشار بر آنهاست. دولت می‌تواند کاری برای کاهش فشار بر این مردم انجام دهد و آن این است که یارانه‌های همگانی را به ضعیف‌ترین و آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه محدود کند تا بتواند مبالغ بیشتری به آنها بپردازد. اگر تعداد را محدود کنند، می‌توانند به کسانی که بیشترین فشار را تحمل می‌کنند، مبلغ بیشتری بدهند. گفته‌اند می‌خواهند بین ۶۰ میلیون نفر پول تقسیم کنند. چرا می‌خواهند به ۶۰ میلیون نفر یارانه بدهند؟ باید یارانه را با اولویت‌بندی به کسانی بپردازند که نیازمندترند.

✅ مساله اصلی این است که دولت یک تئوری اقتصادی منسجم ندارد و به همین علت نمی‌تواند یک سیاست اقتصادی درست در پیش بگیرد. دولتی که تئوری عدالت ندارد، نمی‌تواند بین مردم عدالت را اجرا کند. با شعار هم نمی‌توان کاری از پیش برد. آقایان سران قوا باید مشخص کنند تئوری عدالتشان چیست و بعد بر مبنای آن تئوری، سیاستگذاری کنند. همه تصور می‌کنند همین است دیگر؛ عدالت این است که بین مردم پول توزیع کنند. چطور می‌خواهید توزیع کنید؟ بین چه کسانی از مردم؟ بر چه مبنایی می‌خواهید آنها را تفکیک کنید؟ اینها مهم است. اصلاً راه‌حل مساله فقر توزیع کردن منابع است یا ایجاد زمینه‌های لازم برای خروج مردم از فقر؟ دولت باید زمینه لازم برای خارج شدن مردم از فقر را فراهم کند نه اینکه عموم مردم را منتظر پول دولت نگه دارد.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.